..:غصه هم خواهد رفت..:
و نه هيچيک از مردم اين آبادي
به حباب نگران لب يک رود قسم
و به کوتاهي آن لحظه ي شادي که گذشت
غصه هم خواهد رفت...
آن چناني که فقط خاطره اي خواهد ماند
لحظه ها عريانند
و به تن لحظه ي خود جامه اندوه مپوشان هرگز
تو به آيينه..
نه
آيينه به تو خيره شدست...
تو اگر خنده کني او به تو خواهد خنديد
گنجه ي ديروزت پر شده از حسرت و اندوه و چه حيف
بسته هاي فردا.
همه اي کاش...اي کاش
ظرف اين لحظه وليکن خالي است
ساحت سينه پذيراي چه کس خواهد بود؟!
تا خدا يک رگ گردن باقي است
تا خدا مانده، به غم وعده ي اين خانه مده....
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0